- گران گرز
- آنکه گرزی سنگین دارد: گرفتش سنان و کمان و کمند گران گرز را پهلو دیوبند
معنی گران گرز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که دندانهای درشت دارد، سخت گران فروش دندان گرد
کسی که گوشش نشنود، گوش سنگین
آنکه دیر از جا برخیزد، دیرجنب، برای مثال از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش / می رسد خوابی که بیداری فراموشت شود (رضی دانش - لغتنامه - گران خیز)
گرازان گرازان: به پیش بازش یوز آمدی گراز گراز. (سوزنی)
گران سر
سختگیر دیر گیر، آنکه در امور صبر و ثبات ورزد
کسی که گوشش سنگین باشد آنکه دیر بشنود: گران گوشی بقزوینیی گفت: شنیدم زن کرده یی. گفت: سبحان الله تو که چیزی نشنوی این خبر از کجا شنیدی ک، کر
داشتن دندانهای درشت، گران فروشی دندان گردی
تکبر غرور، صاحب سپاه انبوه بودن سپهسالار، مستی و مخموری، خشم غضب
متکبر، خودخواه، خودسر، مغرور، مست
کندرو بطی السیر بطی الحرکه: ... زیرا که فرودین سبکروتر بود و بگرانروتر همی رسد
آنکه خود را برتر از دیگران داند متکبر مغرور: اگر خسیسی برمن گران سر است رواست که او زمین کثیف است و من سما سنا. (خاقانی)، صاحب سپاه انبوه سپهسالار، مست و مخمور: در قصب سه دامنی آستیی دو برفشان پای طرب سبک برآرا زچه زنی گرانسری. (خاقانی)، خشمگین غضبناک